به گزارش خبرگزاری مهر، علیرضا پور جعفری روزنامهنگار و کارشناس رسانه گفت: اگر اخبار را دنبال کنید، یکی از پربسامدترین خبرهایی که تقریباً به شکل روزانه در رسانهها در مورد آن صحبت میشود، لایحه حجاب است. به دلایل مختلفی که همه ما از آن آگاهی داریم، این مساله امروز ترند یک مجازستان هم شده و از این کانال به آن کانال فوروارد میشود؛ خلاصه کلام اینکه موضوع انقدر به لحاظ رسانهای ارزشمند است و در برگیری بالایی دارد که هم در میان اهالی مجازستان و هم در میان مردم کف خیابان، همه در مورد آن حرف میزنند و اصطلاحاً سکه رایج شده است.
در عالم رسانه وقتی در خصوص موضوعی چنین اتفاقی رقم میخورد، رسانهچیها میگویند این اتفاق گفتمان ساز شده و توانسته خود را در قد و قامتی مطرح کند که جامعه در مورد آن حرف بزند و به قول قدیمیها نقل هر کوی و برزن شود؛ خوب، حالا باید پرسید در چنین موقعیتی رسانه و مهمتر از آن، روایت رسانهای مطرح شده از مساله به چه میزان روی تحقق یا عدم تحقق اصل ماجرا اثرگذار خواهد بود؟ روایت رسانه در نهایت با ذهن و فکر مخاطب چه خواهد کرد؟ و شاید بهتر باشد این طور بپرسیم هدف مشخص جریانات و اشخاصی که این روزها مشغول تولید روایت در پوشش ناقد این لایحه هستند کجای ماجرا قرار دارد؟
در ماجرای حجاب، این روزها روایتهای رسانهای بیشترین نقش را در شکلدهی به افکار عمومی و ساحَت ذهنی مردم دارد؛ روایتهایی که درستی یا نادرستیشان به دلایلی از جمله حجم بالای رسانهها و تولیداتشان و همچنین بیحوصلگی مخاطبان و کاربران در صحتسنجی آن، قابل تشخیص نیست و احتمالاً از من بپذیرید که با قطعیت بگویم، هرچند صحتسنجی آن نیز دغدغه کمتر مخاطب و کاربری است.
بدون تعارف آنچه در مجازی و رسانههای این وَری و آن وریِ مخالف با آن طرف هستیم، سلسله روایتی است که سرشبکههای تولید محتوا با اتخاذ موضع در میادینِ مختلفِ ذهن مخاطب، هر بار مطلبی را بنا بر سیاست از پیش تعیین شدهی جریان و حزب متبوع خود، منتشر میکنند. همین چند روز پیش بود که روزنامه هممیهن مطلبی را در صفحه اول خود در خصوص تصمیمگیری ۱۰ نفره درباره لایحه حجاب منتشر کرد؛ درست پُشت بند آن، حسامالدین آشنا مشاور رسانهای دولتهای یازدهم و دوازدهم و مرد پشت پرده جملات طلاییِ «من خودم صبح جمعه فهمیدم گران شده» یا «شما مردم را لوله کردید» آن مطلب را به شکل دیگری در توییت خود مطرح کرد و ساعتی بعد نیز این مساله به تیتر یک اینترنشنال تبدیل شد که دیگر توصیف حالش حداقل از سال گذشته به این ور بر همه مشخص است.
اینها نشان میدهد آنچه این روزها از سوی افراد و رسانههایی که ژست مخالفت با لایحه حجاب را دارند، بیرون میآید نه اصرار و دلسوزی بر دانستن و بازنمایی اصل ماجرا و حقیقت این لایحه که اصراری عجیب بر وارونهنمایی آن چیزی است که اتفاقاً دغدغه اصلی طراحان این لایحه یعنی حفاظت از فرهنگ و صیانت از امنیت روانی مردم بوده است. مسألهای که درست برعکس روایت شده و به واسطه شبکههای رسانهای در ذهن مخاطب جا انداخته میشود.
حالا در این میدان زد و خورد، آنچه بیشتر به چشم میآید در معرض نقد قرار دادن فراجا خصوصاً در دوران جدید فرماندهی است؛ مگر غیر از این است که وظیفه فرماندهی انتظامی کشور اجرای قانون است؟ مگر غیر از این است که چنین نهادی میبایست همانطور که از مردم در برابر دزد و قاچاقچی و قاتل حفاظت میکند، در برابر فرهنگ بیگانه و مصادیق ناهنجاری هم همین کار را انجام دهد؟
احتمالاً پاسخ شما مخاطب محترم به این سوالات خیر است؛ اما با این وجود این روزها مخالفین لایحه حجاب با صفآرایی در رسانهها و پشت حسابهای پیدا و پنهانشان در کف مجازستان، در ظاهر لایحه را نقد میکنند اما در باطن توپخانه تولید روایتشان را به بهانه انتقادات از لایحه حجاب، روی اقتدار زدایی از دستگاه تأمین امنیت مردم متمرکز کردهاند تا بعد تر در موضوعات دیگر بتوانند میوه خود را بچینند.
خودمانیاش میشود اینکه، انگار اقتدار زدایی از فراجا به بهانه لایحه حجاب کلان پروژهای است که آغازش مساله لایحه حجاب بوده اما انگار قرار است ماحَصلاش در جای دیگری خود را نشان دهد که خوب حدس زدنش کار سختی نیست.
نظر شما